امام حسین(علیه السلام) و نهضت حسینی در کلام مقام معظم رهبری
بايد حادثه ي عاشورا را از پيرايه هاي مضر خالي كنيم
واقعاً اگر بخواهيم مسأله ي عاشورا و مصايب حسين بن علي (عليه السلام) را به صورت يك مسأله ي جدي و اصلي و به دور از شعار مورد توجه قرار بدهيم،راهش چيست؟
اولين شرط اين است كه ما حادثه را از پيرايه هاي مضر خالي كنيم. چيزهايي وجود دارد كه اگر چه پيرايه است،اما نه مضر و نه حتي دروغ است. همه ي كساني كه بخواهند با بيان هنري،حادثه اي را ترسيم كنند،فقط متن حادثه را نمي گويند...
ما وقتي بخواهيم حالات امام و اصحابش (عليهم السلام) را در روز و شب عاشورا – آن مقداري كه در كتب معتبره خوانده ايم و يافتيم- بيان كنيم،قهراً خصوصيات و ملابساتي دارد. فرض كنيد سخني كه امام (عليه السلام) با يارانش در شب عاشورا گفته است،مي توانيد با اين خصوصيات بيان كنيد:
در تاريكي شب و يا در تاريكي غم انگيز و حزنآور آن شب و از اين قبيل. اين پيرايه ها،نه مضر است و نه دروغ است؛اما بعضي از پيرايه ها دروغند و بعضي از نقل ها خلاف مي باشند و حتي آن چه كه در بعضي از كتاب ها نوشته شده است،مناسب شأن و لايق مفهوم و معناي نهضت حسيني (عليه السلام) نيست.اين ها را بايستي شناخت و جدا كرد.
بنابراين،اولين مسأله اسين است كه ما حادثه را خالص كنيم و آن حادثه ي خالص شده و دقيق و متقن را،به انواع بيان هاي هنري – از شعر و نثر و سبك روضه خواني كه خودش يك سبك هنري مخصوصي است- بياميزيم.
اين كار اشكالي ندارد و مهم است.
ما بايد اين كار را بكنيم. كساني كه در اين رشته متصلّب و واردند،بايد اين كار را انجام بدهند.(1)
سه عنصر اصلي در نهضت عاشورا
عاشورا يك حادثه ي تاريخي صرف نبود؛عاشورا يك فرهنگ،يك جريان مستمر و يك سرمشق دايمي براي امت اسلام بود. سه عنصر در حركت حضرت ابي عبدالله (عليه السلام) وجود دارد:
(عنصر منطق و عقل،عنصر حماسه و عزّت و عنصر عاطفه)
عنصر منطق و عقل در اين حركت،در بيانات آن بزرگوار متجلي است؛قبل از شروع اين حركت،از هنگام حضور در مدينه تا روز شهادت. جمله،جمله ي اين بيانات نوراني،بيان كننده ي يك منطق مستحك است.
خلاصه ي اين منطق هم اين است كه وقتي شرايط وجود داشت و متناسب بود،وظيفه ي مسلمانان (اقدام) است؛اين اقدام خطر داشته باشد در عالي ترين مراحل يا نداشته باشد.
خطر بالاترين اين است كه انسان جان خود و عزيزان و نواميس خود- همسر،خواهر،فرزندان و دختران- را در طبق اخلاص بگذارد و به ميدان ببرد و در معرض اسارت قرار دهد.
عنصر دوم حماسه است؛يعني اين مجاهدتي كه بايد انجام بگيرد؛ چون (الْعِزَّهُ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤمِنِينَ) مسلمان در راه همين مجاهدت هم،بايستي از عزّت خود و اسلام حفاظت كند.
اين عنصر در همه ي مجاهداتي كه رهروان عاشورايي در برنامه ي خود مي گنجانند،بايد ديده شود.
همه ي اقدام هاي مجاهدت آميز- چه سياسي،چه تبليغي،چه آنجايي كه جاي فداكاري جاني است- بايد از موضع عزّت باشد.
عنصر سوم،عاطفه است؛يعني هم در خود حادثه و هم در ادامه و استمرار حادثه،عاطفه يك نقش تعيين كننده اي ايجاد كرده است،كه باعث شد مرزي بين جريان عاشورايي و جريان شيعي با جريان هاي ديگر پيدا شود.
زينب كبري (سلام الله عليها) در كوفه و شام منطقي حرف مي زند،اما مرثيه مي خواند؛
امام سجاد (عليه السلام) بر روي منبر شام،با آن عزّت و صلابت بر فرق حكومت نبوي مي كوبد،اما مرثيه مي خواند. اين مرثيه خواني تا امروز ادامه دارد و بايد تا ابد ادامه داشته باشد،تا عواطف متوجه شود.(2)
ما نتايج محرم را در زندگي خود مي بينيم
محرّمِ دوران انقلاب،با محرّم هاي قبل از انقلاب و دوران عمر ما و قبل از ما،متفاوت است. اين محرّمها محرّم هايي است كه در آن،معنا و روح جهت گيري،واضح و محسوس است. ما نتايج محرم را در زندگي خود مي بينيم.
حكومت و حاكميت و اعلاي كلمه ي اسلام و كلمه ي اميد به بركت اسلام در دل مستضعفان عالم،آثار محرّم است.
ما در دوران خود،محرّم را با محصول آن،يكجا داريم. با اين محرّم،بايستي چگونه رفتار كنيم؟ پاسخ اين است كه ما معممان،همه ي علماي دين،همه ي مبلّغان و همه ي ذاكران،بايد مسأله ي عاشورا و مصايب حسين بن علي (عليه السلام) را به صورت يك مسأله ي جدّي و اصلي به دور از شعار،مورد توجه قرار بدهيم.(3)
ماجراي حسين بن علي (عليه السلام)،موتور حركت قرون اسلامي
ماجراي حسين بن علي (عليهما السلام)،حقيقتاً موتور حركت قرون اسلامي در جهت تفكرات صحيح اسلامي بوده است. هر آزادي خواه و هر مجاهد في سبيل الله و هر كس كه مي خواسته است در ميدان خطر وارد بشود،از آن ماجرا مايه گرفته و آن را پشتوانه ي روحي و معنوي خود قرار داده است.
در انقلاب ما،اين معنا به صورت بينّي واضح بود. معلوم نبود اگر،اين حادثه را نمي داشتيم،چطور مي توانستيم در اين معركه خوض كنيم. اين خودش فصل عريض و قابل تعمقي است كه تمسك به ذيل ماجراي عاشورا و مجاهدت سيدالشهداء (عليه السلام) ، چه تأثيري در وضع انقلاب ما داشت.
انسان وقتي در اين مسأله غور مي كند،از عظمت تأثير آن حادثه به دهشت مي افتد و فكر مي كند كساني كه از آن محرومند،اين خلأ را چگونه مي توانند پُر كنند.
زندگي حسين بن علي (عليهما السلام) و ماجراي چند روزه ي آن حضرت در كربلا،فصل عظيمي از تاريخ ماست؛حجم آن كم،اما مفهوم آن بسيار وسيع،و عمق آن خيلي زياد است.(4)
وجود مقدس سيدالشهداء (عليه السلام)،اگر چه بيشتر با بُعد جهاد و شهادت معروف شده؛ليكن آن بزرگوار در حقيقت مظهر انسان كامل و عبد خالص و مخلِص و مخلَص براي خداست.(5)
رمز زنده ماندن واقعه ي كربلا
اگر زينب كبري (سلام الله عليها) و امام سجاد (عليه السلام) در طولآن روزهاي اسارت – چه در همان عصر عاشورا در كربلا و بعد عزيمت به مدينه و در طول سال هاي متمادي كه اين بزرگواران زنده ماندند – مجاهدت و تبيين و افشاگري نكرده بودند و حقيقت فلسفه ي عاشورا و هدف حسين بن علي (عليه السلام) و ظلم دشمن را بيان نمي كردند،واقعه ي عاشورا تا امروز،جوشان و زنده و مشتعل باقي نمي ماند.
چرا امام صادق (عليه السلام) – طبق روايت- فرمودند: كه هر كس يك بيت شعر درباره ي حادثه ي عاشورا بگويد و كساني را باآن بيت شعر بگرياند،خداوند بهشت را بر او واجب خواهد كرد؟
چون تمام دستگاه هاي تبليغاتي براي فزون كردن و در ظلمت نگه داشتن مسأله ي عاشورا و كلاً مسأله ي اهل بيت (عليهم السلام)،تجهيز شده بودند تا نگذارند مردم مثل امروز،قدرت هاي ظلم و ستمگر،حداكثر استفاده را از تبليغات دروغ و مغرضانه و شيطنتآميز مي كردند.
در چنين فضايي،نگر ممكن بود قضيه ي عاشورا- كه با اين عظمت در بياباني در گوشه اي در دنياي اسلام اتفاق افتاده – با اين تپش و نشاط باقي بماند؟ يقيناً بدون آن تلاش ها،از بين مي رفت.
آن چه اين ياد را زنده كرد،تلاش بازماندگان حسين بن علي (عليه السلام) بود. به همان اندازه كه مجاهدت حسين بن علي (عليه السلام) و يارانش به عنوان صاحبان پرچم،با موانع برخورد داشت و سخت بود،به همان اندازه نيز وجاهدت زينب (سلام الله عليها) و مجاهدت امام سجاد (عليه السلام) و بقيه ي بزرگواران،دشوار بود.
البته صحنه ي آنها،صحنه ي نظامي نبود،بلكه تبليغي و فرهنگي بود.
ما به اين نكته بايد توجه كنيم...(6)
حادثه ي كربلا بايد آبرومند و پر تپش و پر قدرت باقي بماند
... به طور كلي بايد بگويم كه اين حادثه – به عنوان پشتوانه ي نهضت و انقلاب- بايدآبرومند و پرتپش باقي بماند. اگر برخورد امروز ما با اين حادثه،مثل روضه خواني باشد كه در پنجاه سال قبل برخورد مي كرد- يعني چيزي را در جايي مي ديد و مثلاً بر حسب احتمال ذهني،آن را ترجيح مي داد و نقل مي كرد و مؤمنين را مي گرياند و هم آنها و هم خود او به ثواب مي رسيدند- ممكن است به حادثه ضرر بزنيم.
امروز اين حادثه پشتوانه ي يك نهضت است. اگر امروز به ما بگويند ريشه ي اين نهضتي كه به وجود آورده ايد،كجاست؟ ما مي گوييم: ريشه اش پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) و اميرالمؤمنين و امام حسين (عليهم السلام) است. امام حسين (عليه السلام) كيست؟
كسي است كه اين حادثه را به وجود آورده و در تاريخ از او نقل شده است. پس اين حادثه پشتوانه ي اين نهضت است. اگر ما ندانسته و بي توجه و از روي سهل انگاري،حادثه را با چيزهايي كه جزو آن نيست،مشوب كرديم،به آن حادثه و نيز به آن انقلابي كه ناشي از آن حادثه است،خدمت نكرده ايم.(7)
اثر ماندگار خون به حق ريخته اباعبدالله الحسين (علیه السلام) در تاريخ
فرصت تبليغ در ماه محرم الحرام، يك فرصتبسيار بزرگ و استثنايى است و اين كه به بركتخون سيد شهيدان سرور آزادگان عالم حضرت اباعبدالله الحسين (ع) و ياران پاكباخته آن بزرگوار است . اثر آن خون به نا حق ريخته، يك اثر ماندگار در تا يخ است، چون شهيد، كسى كه جان خود را در طبق اخلاص مىگذارد و تقديم اهداف عاليه دين ميكند، از صفا و صدق برخوردار است . هيچ انسان مزور و خدعه گرى، هر چه هم كه در زبان و بيان بتواند خود را طرفدار حق نشان دهد وقتى پاى منافع شخصى، به خصوص پاى جان خود و عزيزانش به ميان آمد، پا عقب مىكشد و حاضر نيست اينها را فدا كند آن كسى كه قدم در ميدان فداكارى مىگذارد و خالصانه و مخلصانه هستى خود را در راه خدا مىدهد «حق على الله» ، خود خداى متعال بر عهده گرفته است كه اينها را زنده نگه دارد «و لا تقولو لمن يقتل فى سبيل الله اموات» ، «و لا تحسبن الذين قتلو فى سبيل الله امواتا» ; اينها زنده مىمانند . يك بعد زنده ماندن آنهاهمين است كه نشانه آنها، جاى پاى آنها، پرچم آنها، هرگز نمىخوابد . ممكن است چند صباحى با زور و عنف و با دخالت قدرتهاى زورگو بتوانند كم رنگ كنند . اما خداى متعال طبيعت را اين طور قرار داده است . سنت الهى بر اين ست كه راه پاكان و صالحان و مخلصان بماند . اخلاص چيز عجيبى است . لذاست كه به بركتحسين بن على (ع) و خونهاى به ناحق ريخته آن بزرگوار و اصحابش دين در عالم باقى ماند . بعد از آن هم اين رشته ادامه پيدا كرد . . .
هدف قيام امام حسين (علیه السلام)
حضرت امام حسين (علیه السلام) فرمودند، بنابر آنچه كه از آن بزرگوار نقل كردهاند، كه «اللهم انك تعلم ان الذى كان منالم يكن منافسه فى سلطان و لا التماس شى من الحطام» . پروردگارا! اين حركتى كه ما كرديم، اين قيامى كه ما كرديم، اين تصميمى كه بر اين اقدام گرفتيم . تو مىدانى كه براى قدرتطلبى نبود، قدرت طلبى براى يك انسان نمىتواند هدف واقع بشود . نخواستيم زمام قدرت را در ستبگيريم . براى منال دنيوى هم نبود كه چرب و شيرين زندگى را به كام خودمان برسانيم . شكمى از غذا در بياوريم . مال و ذخيرهاى درست كنيم و ثروتى به هم بزنيم . براى اينها نبود . . .
«امام حسين (ع) هدف اول خود را اين قرار مىدهد: در ميان كشور اسلامى، فساد را ريشه كن كنيم و اصلا به وجود بياوريم . اصلا يعنى چه؟ يعنى نابود كردن فساد . فساد چيست؟ فساد انواع و اقسامى دارد; دزدى فساد است، خيانت فساد است، وابستگى فساد است . زورگويى فساد است . انحرافهاى اخلاقى فساد است، انحرافهاى مالى فساد است دشمنىهاى بين خودىها فساد است، گرايش به دشمنان دين فساد است علاقه نشان دادن به چيزهاى ضد دينى فساد است همه چيز در سايه دين به وجود مىآيد در جملات بعدى مىفرمايد: و يا من المظلومون من عبادك، بندگان مظلوم تو امنيت پيدا كنند . منظور، مظلومان جامعه است . نه ستمگران ، نه ستم پيشهگان، نه مداحان ستم، نه عمله ستم! «مظلومان» مردمانى هستند كه دست و پايى ندارند . راه به جايى ندارند . هدف اين است كه مردمان مستضعف جامعه و انسانهاى ضعيف، در هر سطحى و در هر جايى امنيت پيدا كنند . منيتحيثيتى، امنيت مالى، امنيت قضايى! همين كه امروز در دنيا نيست . امام حسين (ع) درست نقطه مقابل آن چيزى را مىخواست كه در زمان سلطه طواغيت در آن روز بود . . .» (8)
قيام امام حسين براى عمل كردن به احكام دين
آن بزرگوار در آخر مىفرمايد: «و يعمل بفرائضك و احكامك و سننك» . هدف امام حسين اينهاست . حالا فلان آقا از گوشهاى در مىآيد و بدون اندك آشنايى با معارف اسلامى و با كلمات امام حسين (ع) و حتى با يك لغت عربى، درباره اهداف امام حسين (ع) قلمفرسايى مىكند، كه امام حسين براى فلان هدف قيام كرده است! از كجا مىگويى؟ اين كلام امام حسين (ع) است: «و يعمل بفرائضك و احكامك و سننك .» يعنى امام حسين جان خودش و جان پاكيزهترين انسانهاى زمان خودش را فدا مىكند، براى اين كه مردم به احكام دين عمل بكنند . چرا؟ چون سعادت، در عمل به احكام دين است . چون عدالت در عمل به احكام دين است . چون آزادى و آزادگى انسان در عمل به احكام دين است . از كجا مىخواهند آزادى را پيدا كنند؟ زير چتر احكام دين است كه همه خواستههاى انسانها بر آورده مىشود . . .
پيروزى واقعى امام حسين (علیه السلام) و يارانشان
قاعدتا نكتهاى توجه را جلب مىكند، و آن اين است كه شخصيتهاى عظيمى كه هر كدام به نحوى امروز سراسر تاريخ بشر را روشن كردهاند حسين بن على (ع) ، امام سجاد (ع) ، حضرت ابوالفضل (ع) اينها كسانى هستند كه در دوران خودشان به گمان باطل مادى، به كلى نابود و هضم شدند . حسين بن على (ع) با همه جوانان و شخصيتهاى برجسته خانوادهاش برادران، فرزندان، نزديكان، جوانان، اصحاب غيور در غربت كامل به شهادت رسيد . در غربت كامل هم دفن شد . نه كسى آنها را تشييع كرد، و نه كسى براى آنها اقامه عزا كرد . كسانى كه به گمان باطل فكر مىكردند كه اگر اينها بمانند، ممكن استبساط انتقامگيرى راه بياندازند . اينها خيال مىكردند كه با شهادت حسين بن على (ع) و همراهانش كار تمام شد . امام سجاد (ع) سى و چهار سال بعد از آن روز در مدينه، ظاهرا در حال انزوا زندگى كردند، نه لشكرى، نه مجموعهاى و نه هياهويى به ظاهر وجود نداشت . ابوالفضل العباس هم يكى از آن شهداى روز عاشوراست . تصور باطل قدرتهاى مادى كه با منطق مادى حكومت مىكنند معمولا اين است كه اينها تمام شدند و از بين رفتند . ولى مىبينند كه واقعيت قضيه اين طور نيست، اينها تمام نشدند . اينها ماندند و روز به روز به عظمت و جلالت و جذابيت و تاثير گذارى اين شخصيتها افزوده شد . دلها را قبضه و تصرف كردند و دايره وجود خودشان را گسترش دادند . امروز صدها ميليون مسلمان اعم از شيعه و غير شيعه به نام اينها تبرك مىجويند . از سخن اينها استفاده مىكنند . ياد آنها را گرامى مىدارند اينها پيروزى در تاريخ است، پيروزى حقيقى و ماندگار (9) حسین کامرانی راد
منابع :
1.حديث ولايت،ج2،صص 11 و 12
2.بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با روحانيان و مبلغان،5/11/84 .
3. حديث ولايت،ج2،ص 11
4. حديث ولايت،ج7،ص 212
5. حديث ولايت،ج3،ص287
6. حديث ولايت،ج2،صص 142 و 143
7. حديث ولايت،ج2،ص 13
8. بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با روحانيون و مبلغين در آستانه ماه محرم 23/1/78 .
9. بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با فرماندهان سپاه 21/8/78 .